تماس با شماره تلفن

09050942046

به هم ریختگی ترکیب و توزیع جمعیتی،نبود استمرار بین آموزش درآموزش وپرورش وآموزش عالی،تکیه صرف بر آموزش حافظه محور، کم رنگ بودن هدایت‌های تحصیلی دانش‌آموزان، عدم سنخیت بین نیاز جامعه به مشاغل و میزان پذیرش دانشجویان و برخورد سلیقه‌ای برخی مدرسان دانشگاه با سرفصل های درسی از مهمترین چالش های آموزش در مملکت است.

بهروز سپیدنامه مدرس دانشگاه با حضور در ایسنا برخی مشکلات نظام آموزشی را مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: مهم‌ترین نکته در آموزش عالی این است که آیا آموزش عالی استمرار آموزش‌های قبل از خود یعنی آموزش و پرورش است یا خیر؟ چراکه اگر دیدگاه ما یک دیدگاه سیستمی باشد تمامی سیستم‌ها همسو می‌شوند و در راستای ایجاد نظم در کل نظام اجتماعی تلاش می‌کنند و نظم زمانی محقق می‌شود که هر کدام از خرده نظام‌ها نقش خود را به خوبی ایفا کنند.

وی با بیان اینکه خرده نظام‌ها باید به گونه یک پازل عمل کنند که وقتی آنها را در کنار هم قرار می‌دهیم تصویر روشنی به ما ارائه دهند، تصریح کرد: فرهنگ و تعلیم و تربیت یکی از مباحث مهم هر جامعه است چون امروزه یکی از موفق‌ترین الگوهای توسعه الگوی توسعه فرهنگی است و اصلاح اقتصاد و مسایل کلان آن در گرو اصلاح فرهنگ آن است.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: این الگو در کشورهایی نظیر ژاپن و امثال آن جواب داده است که بعد از جنگ جهانی دوم با تغییر در نگرش افراد و التزام به ارزش‌های فرهنگی و ایجاد ارزش‌های فرهنگی جدید نظیر تلاش، وجدان کاری و انضباط اجتماعی توانستند کشور خود را از آن اوضاع فلاکت بار به یک کشور مترقی تبدیل کنند، فرهنگ زمانی می‌تواند در یک جامعه کارساز باشد که حرکت آن فرایندی باشد یعنی وحدت الگویی در آن رعایت شود.

مدرس جامعه شناسی دانشگاه‌های ایلام با اشاره به اینکه نظام آموزش و پرورش در راستای اجتماعی کردن دانش‌آموزان تاسیس شده و نتیجه آن باید تولید افرادی مفید و منطبق با انتظارات جامعه باشد، گفت: امروزه تلقی خانواده‌ها آن است که آموزش و پرورش وظیفه تربیت فرزندان آنان را برعهده دارد و از این بابت خیال آنان راحت است، آنها بر این باورند که اگر کار و فعالیت تربیتی در منزل انجام نگیرد آموزش و پرورش آن خلاء را پر خواهد کرد چون آموزش و پرورش را متولی تولید هنجارها، ارزش ها و ارتقاء بخش سطح علمی افراد قلمداد می‌کنند.

سپیدنامه با بیان اینکه دانش‌آموز در سیستم آموزش و پرورش، آموزش‌هایی می‌بیند که نظام تعلیم و تربیت آنها را طرحی کرده است اما این آموزش‌ها بیشتر متکی به دانش‌افزایی است تا کاربردی کردن علم، تصریح کرد: دانش‌آموز بیشتر به محفوظات می‌پردازد و فعالیت پژوهشی او اندک است لذا با این مقوله کمتر آشنا می‌شود و دلیل تحقق این امر آن است که نظام تعلیم و تربیت یک نظام مدون و بسته است یعنی دانش‌آموز در یک کلاس که از قبل برای او تعیین شده قرار می‌گیرد، کتاب‌هایی که برای او تعیین شده‌اند تا آخرین صفحه مطالعه می‌کند، در انتخاب معلم خود هیچ اختیار و اراده‌ای ندارد و به طور کلی در نظامی مدرسه‌محور نفس می‌کشد .

وی تصریح کرد: اما نظام آموزش عالی ما الگویی غیر از الگوی آموزش و پرورش است و تحقیق و پژوهش رکن اساسی آن به شمار می‌رود و بر این اساس است که دانشجویان ما از نظر نگارش مقالات پژوهشی با مشکل مواجه می‌شوند چون برای این منظور تربیت نشده‌اند و این انفصال آموزشی سبب شده است که نظام تعلیم و تربیت کل کشور از الگوهای سیستمی پیروی نکند.

در جامعه جلسات هم‌اندیشی بین مسئولان عالی رتبه آموزش و پرورش و کارشناسان آنان و متولیان آموزش عالی و کارشناسان آنان کمتر برگزار و کمتر دیده می‌شود که در خصوص همسو کردن فعالیت‌ها تلاش‌های جدی به عمل آید، بنابراین ضرورت دارد که نظام تعلیم و تربیت کشور سند واحدی نوشت که تعلیم و تربیت را از دوران پیش دبستانی تا تحصیلات عالیه رصد کند.

‌وی کم رنگ بودن هدایت‌های تحصیلی دانش‌آموزان متناسب با توانمندی‌های آنان را از دیگر ضعف‌های نظام آموزش و پرورش عنوان و تصریح کرد: نباید از مشکلات و تنگناهای ورود به دانشگاه و پدیده‌ای به نام کنکور غافل بود، چراکه امروزه دانش‌آموزان بیشتر بر اساس مطلوبیت عمومی رشته‌ها تصمیم گیری می‌کنند و این امر سبب شده است تا گروه زیادی از آنها در رشته‌هایی ادامه تحصیل دهند که ممکن است متناسب با توانمندی‌های آنان نباشد و مسلما خروجی این فرایند گروهی از افرادی است که دارای تحصیلات عالیه‌اند اما از کارآمدی چندانی برخوردار نیستند، علاوه بر اینکه پدیده کنکور نیز موجب شده است تا گروهی از دانش‌آموزان که مهارت‌های دانشی آنان پایین است نتوانند به دانشگاه‌های دولتی راه پیدا کنند.

این مدرس دانشگاه کنکور را آزمونی دانست که بیشتر متکی بر قوه دانشی افراد است تا حوزه کاربرد و مهارت تاکید کرد: معدل تحصیلی نیز نمی‌تواند به عنوان یک شاخص موفق برای جدا کردن و تمییز علمی دانش‌آموزان باشد لذا ضرورت بازنگری در این میان امری است که باید به آن توجه شود.

سپیدنامه ادامه داد: اگر ورودی دانشگاه بر اساس توانمندی و علاقمندی افراد باشد، خروجی آن نیز نسلی خواهد بود که متناسب با توسعه چشم‌انداز اقتصادی و اجتماعی جامعه تربیت شده‌اند، البته در این میان نباید از یک نکته بسیار اساسی غافل ماند و آن این است که پذیرش دانشجویان متناسب با نیازهای جامعه نیست یعنی در خصوص میزان نیاز جامعه به انواع مختلف رشته‌ها و مشاغل پژوهش صورت نگرفته و اگر انجام شده نتایج آن اعلام نشده است.

این پژوهشگرعدم سنخیت بین نیاز جامعه به مشاغل و میزان پذیرش دانشجویان را از دیگر مشکلات نظام آموزشی عنوان و تصریح کرد: این مشکل سبب شده است تا پدیده‌ی بیکاری در جامعه تشدید شود و ما با نسلی از بیکاران سرو کار پیدا کنیم که از مدارک تحصیلی عالیه برخوردارند که می‌توان از آنها به عنوان “بیکاران تحصیل کرده ” یاد کرد .

مدرس جامعه شناسی دانشگاه های ایلام در مورد زیادی مراکز آموزش عالی گفت :افزایش مراکز آموزش عالی هر چند می‌تواند به عنوان یک شاخص برای توسعه یک جامعه به حساب آید، اما بحثی که وجود دارد این است که آیا این تکثر بر اساس شاخص های علمی صورت گرفته است یا خیر؟ معمولاً مر اکز دانشگاهی زمانی گسترش می‌یابند که نیاز اجتماعی و فرهنگی وجود داشته باشد یعنی تعداد مراکز متناسب با تعداد متقاضیان نیست یا اینکه ممکن است خلاء تعدادی از رشته‌های تحصیلی در جامعه حس شود که با تاسیس مراکز جدید آن نیاز مرتفع می‌شود.

وی با بیان اینکه بر اساس تئوری‌های کارکرد گرایی، نهاد اجتماعی در پاسخ به نیاز اجتماعی پدید می‌آید و تا وقتی که آن نیاز پابرجاست آن نهاد نیز به فعالیت خود ادامه می‌دهد ،موضوع مورد بحث را با این مثال تبیین کرد: که در جامعه روستایی نهادی تحت عنوان کودکستان و مهد کودک وجود ندارد چون ساختار خانواده‌ها گسترده است یعنی زن و شوهر با سایر خویشاوندان در زیر یک سقف زندگی می‌کنند و فرزند متولد شده متولیان فراوانی برای تربیت دارد لذا نیازی به مهد کودک احساس نمی شود، اما در جوامع شهری به دلیل هسته‌ای بودن خانواده‌ها و تحرکات شغلی زن و شوهر وجود بچه‌های بدون متولی در ساعات خاصی از روز به نیازی جدی تبدیل شده و ضرورت تاسیس مهد کودک و کودکستان را رقم می زند.

مدرس جامعه شناسی با طرح این سوال که آیا تکثر مراکز دانشگاهی بر اساس نیاز واقعی جامعه است یا خیر؟ ادامه داد: کاهش پذیرش دانشجویان در تعدادی از دانشگاه‌های غیرانتفاعی، علمی کاربردی و غیردولتی موید این امر است که تکثیر مراکز دانشگاهی متناسب با میزان تقاضای جامعه نیست و در خصوص شاخص‌های تاسیس مراکز باید به گونه‌ای علمی تر برخورد کرد.

سپیدنامه مشکل دیگر دانشگاه‌ها را به هم ریختگی ترکیب و توزیع جمعیتی دانست و گفت: توزیع رشته‌ها متناسب با نیاز جامعه نیست و ترکیب جنسیتی نیز از الگوی خاصی پیروی نمی کند، میزان پذیرش دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است؛ هر چند ممکن است متقاضیان پسر کمتر باشند یا اینکه دختران تلاش بیشتری برای ورود به دانشگاه انجام دهند، محدودیت‌های پذیرش جنسیتی نیز موضوعی است که باید به گونه‌ای کارشناسانه تر به آن نگریست.

این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: نکته اجتماعی آن است که افزایش سطح مدرک تحصیلی دختران در جامعه سبب شده تا در آینده با نسلی از دختران تحصیل کرده مواجه شویم که در مقابل آنها نسلی از پسرانی قرار گیرند که ممکن است از نظر مدارج تحصیلی از آنان پایین تر باشند و چون قاعده اجتماعی متکی بر همسان همسری است این امر به آسیب بزرگی به نام “تاخیر سن ازدواج ” و بوجود آمدن “تجردهای قطعی” منجرخواهد شد .

وی از “به هم ریختگی ترکیب سنی” در دانشگاه‌های خصوصی به عنوان مشکل دیگر یاد و تصریح کرد: پراکندگی سنی در این گونه مراکز آموزش عالی فراوان است به گونه‌ای که شاهد حضور دانشجویان 18 تا 60 ساله در سر کلاس‌های درس هستیم و این موضوع فرایند تدریس را با مشکلاتی اساسی روبرو کرده است چرا که اغلب کسانی که از سنین بالایی برخوردارند شاغلین بخش‌های مختلف دولتی و خصوصی اند و الگوی متفاوت نظام تعلیم و تربیت را می‌طلبد چراکه این افراد نمی‌توانند نقش دانشجویی خود را به خوبی ایفا کنند و نقش دانشجویی قابل جمع با نقش کارمندی نیست زیرا فرد یا باید دانشجوی خوب یا کارمند خوبی باشد و اگر کارمندی تلاش کند دانشجوی خوبی باشد باید از ساعات حضور خود در سر کارخود بزند و وقت خود را بیشتر صرف تحصیل نماید و اگر بخواهد کارمند خوبی باشد در ایفای نقش دانشجویی خود ناکارآمد خواهد بود.

سپیدنامه یکی از مهم ترین مفاهیم هر علم را بحث اعتبار و روایی آن دانست و گفت: منظور از اعتبار آن است که هر ابزار باید بتواند با صفت”valutedly” خود را بسنجد، مثلاً اگر درسی به نام روش تحقیق تصویب می شود باید مشخص شود که از دانشجویانی که این درس را می گذرانند چه انتظاراتی می رود و دانشجو باید چه دانش‌ها و مهارت‌هایی را کسب کند.

وی تصریح کرد: کتابی که مدرس معرفی می‌کند نیز باید متناسب با این شاخص باشد و آزمونی که مدرسان به عمل می آورند نیز باید این شاخص‌ها را پوشش دهد .

این مدرس دانشگاه ادامه داد: در هر رشته تحصیلی باید مختصات خروجی دانشجویان آن رشته تدوین و سرفصل‌ها بر اساس آن تدوین شود زیرا در سرفصل‌های تعدادی از رشته‌ها شاهد دروسی هستیم که از اعتبار چندانی برخوردار نیستند و حذف آنها تاثیری بر فرآیند آموزش در آن رشته نخواهد داشت.

سپیدنامه برخورد سلیقه‌ای برخی مدرسان دانشگاه با سرفصل‌های درسی را نیز از آسیب های دیگر آموزش عالی دانست و گفت: برخی مدرسین متکی بر جزوات درسی هستند ، جزوه هایی که به روز نیستند و اطلاعات آنها سوخته است و حاصل به کارگیری آنها در آموزش عالی تربیت نسلی از دانشجویان جزوه محور است که افق دیدشان وسیع نیست.

وی در مورد مراحل ارتقاء رتبه علمی اعضای هیئت علمی گفت: این ارتقاء منوط به کسب امتیازات است که بر اساس شاخص‌های متعددی تدوین شده است که بارزترین آن چاپ مقالات علمی پژوهشی است، هر چند در علمی بودن این شاخص نمی توان تردید کرد اما معضل اساسی در این زمینه گروه گرایی مجلات علمی –پژوهشی و اخلاق کاسب کارانه‌ای است که برچاپ مجلات سایه انداخته است .

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه امروز چاپ یک مقاله علمی–پژوهشی به سادگی امکان پذیر نیست تصریح کرد: تعدادی از دانشگاه ها به گونه ای صنفی برخورد می کنند و مجلات آنها مختص چاپ مقالات اعضای هیئت علمی خود آنهاست و دچار نام گرایی شده‌اند یعنی در آنها به صحت مقاله توجه می‌شود تا محتوای آن و این امر سبب شده است که تعداد زیادی از متقاضیان افراد سرشناس را به عنوان نفر اول مقاله در مقاله خود سهیم نمایند، افرادی که حتی رنگ مقاله را به چشم خود ندیده‌اند در نتیجه با نسلی از اعضای هیئت علمی برخورد می‌کنیم که رزومه آنان سرشار از مقالاتی است که حاصل فرآیند کاسب کاری است و این کاسب کاری را نظام علمی کشور رقم زده است و تاکنون در راه مبارزه با آن اقدامی انجام نگرفته است که رسالت نظام آموزش عالی را سنگین می کند.

سپیدنامه ادامه داد: گروهی از اعضای هیئت علمی نیز به بهره کشی از دانشجویان خود می‌پردازند و حاصل فعالیت‌های پژوهشی دانشجویان مقطع ارشد و دکتری خود را مصادره به مطلوب نموده و تبدیل به مقالاتی می‌کنند که اسم آنها به عنوان اسم اول بر سربرگ آن رقم خورده است و دانشجو هم نمی‌تواند هیچ‌گونه اعتراضی کند. وی در پایان گفت: این مشکلات مغایر با آرمان‌های نظام تعلیم و تربیت که پرورش انسان‌های وارسته است، می‌باشد که باید متولیان آموزش عالی برای آنها چاره اندیشی کنند

برای کسب اطلاعات بيشتر درباره حافظه محوری و مهارت آموزی با مشاوران فرهيختگان جوان تماس حاصل نماييد.

شماره تماس از طريق تلفن های ثابت (بدون پيش شماره) :

تماس از استان تهران 9092305329

تماس از ساير استان ها 9099071029

تماس با شماره تلفن

09050942046