هدف از این مطالعه بررسی سطح انگیزه تحصیلی دانشآموزان تیزهوش و درک استعاری آنها از مدرسه میباشد. برای این منظور، روشهای کمی و کیفی بهعنوان روش ترکیبی استفاده شد. نمونه آزمایش برای هر دو روش شامل 96 دانشآموزان تیزهوش در سطح مدارس راهنمایی میباشد. برای دادههای کمی، انگیزه تحصیلی بهعنوان مقیاس مورد استفاده قرار گرفت و از دانشآموزان خواسته شد تا فرم استعاره خود را در مورد مدرسه بهعنوان ابزار جمعآوری دادهها کیفی پر کنند. بر اساس آمارهای توصیفی از مقیاس انگیزه تحصیلی، نمراتی که +/- 1 انحراف استاندارد از میانگین نشان میدادند، استعاره این دانشآموزان بسته به سطح انگیزه آنها مقایسه میشود. استعاره متشکل از سه عنوان اصلی میباشد: استعاره مثبت، استعاره منفی و استعاره خنثی. با توجه به نتایج، دانشآموزانی که انگیزه تحصیلی بالایی دارند، عمدتاً نمره استعاره مثبتی در مورد مدرسه دارند. دانشآموزانی که نمره انگیزه تحصیلی پایینتری دارند، بیشتر تمایل به نمره استعاره منفی دارند.
هدف از این تحقیق پرداختن به یک تجزیهوتحلیل چندبعدی انگیزه ورزش در رابطه با عملکرد نخبگان و جنسیت بود. نمونه تحقیق از 98 ورزشکار برجسته بلغارستانی تشکیلشده بود ( 35 زن و 63 مرد). عملکرد ورزشی شرکت کننده ها در وقایع ملی و بین المللی در دو سال گذشته گردآوریشده بود. همچنین شرکتکنندگان نسخه بلغارستانی فرم سنجش انگیزشی ورزشی را کامل کردند (بریر، والراند، ناسون، بلیس و پلتیر[2]، زیر چاپ؛ پلتیر فوریتر، والراند، ناسون، بریر و بلیس[3]، 1995). اس ام اس[4] که بر مبنای اصول نظریه خودتعیین گری (دسی و رایان[5]، 1985و 1991) است، برآوردها: انگیزه ذاتی، انگیزه غیر ذاتی خودمختار، انگیزه غیر ذاتی غیر خودمختار و انگیزه. نتایج نشان دادند که در مقایسه با ورزشکاران با موفقیت کمتر، دارندگان مدال و عنوان سطوح بالاتری از انگیزه غیر ذاتی غیر خودمختار و انگیزه را نشان دادند. با توجه به جنسیت، انگیزه ورزشکاران زن با شدت بیشتری باانگیزه ذاتی توصیف میشد. نتایج با توجه به نظریه خودتعیین گری و بافت فرهنگی که در زمان انجام این تحقیق متداول بود موردبحث قرار میگیرد. نتیجه میشود که این یافته ها نقش انگیزه در عملکرد ورزشی نخبگان را تائید میکند.
انگیزه یکی از عوامل مشکلساز در آموزش است که پیوسته برای معلمان موردبحث است. انگیزه مهم است چراکه در پیشرفت تحصیلی دخیل است. معلمان یقین دارند دانشآموزان بهمنظور رشد یک نتیجه مثبت باید تحریک شوند. این مقاله به ارائه برخی راهبردها جهت حفظ انگیزش دانشآموزان در کلاس درس میپردازد.
بین سالهای 1980 و 1993، تنها 19 درصد از فارغ التحصیلان دانشکده پزشکی، کار دانشگاهی با هر نوع مسئولیت تحقیقاتی را انتخاب کردند (فانگ ، 2004). با اینکه تقریبا نیمی از فارغ التحصیلان دانشکده پزشکی را زنان و 34 درصد آن را اقلیت های قومی و نژادی (انجمن دانشکده های پزشکی آمریکا ، 2005) تشکیل میدادند اما زنان و اقلیتها (آسیایی، سیاه ، اسپانیایی، بومی آمریکا / بومی آلاسکا، و بومی هاوایی) تنها بخش کوچکی از این 19 درصد بودند. دولت میلیون ها دلار برای افزایش تعداد پزشکان در مشاغل پژوهشی هزینه میکند، اما این تلاش ها بیشتر بر عواملی متمرکز هستند که نقش عامل انسانی را در توسعه شغلی نادیده میگیرند. هدف ما، مطالعه تاثیرات عامل انسانی بر توسعه شغلی پژوهشگران پزشک، به خصوص زنان و رنگین پوستها، با نگاهی ویژه به خودکارآمدی است.
اعتبارسنجی تئوری هولاند معمولا روی اعتبار ساختاری مدل ريازک تمرکز دارند. اين مطالعه نه تنها اعتبار ساختاری بلکه هم ارزی مفهومی ريازک و اعتبار وابسته به معيار تئوری هولاند را درمورد دانشجويان از گروه نژادی بزرگی در ايالات متحده (آمريکاييهای سفيد پوست) و سنگاپور (چينی ها) بررسی کرد. ارزشها برای بررسی اعتبار همگرا-تفکيک کننده[2] و هم ارزی معنايي[3] ريازک استفاده شدند. نتايج، اعتبار ساختاری و وابسته به معيار مشابهی در تمام نمونه ها نشان می دهند، اگرچه ارقام بطورکلی کمتر از مقادير بدست آمده در مطالعات قبلی بودند. ارزشها ارتباط ضعيفی با انواع رغبت داشتند. چندين شواهد از اعتبار همگرايی ضعيف برای انواع I، S و E بدست آمد. آزمونهای بکار رفته روی اين سه نوع نشان داد که هم ارزی معنايی برای نوعهای E و S وجود داشت و نيز امکان تعدادی معنای فرهنگی خاص[4] منتسب به نوع I وجود داشت. معانی و پيامدهای بدست آمده برای تحقيقات آينده مورد بحث قرار گرفتند.
این مطالعه فرآیند انتخاب موضوع تحصیلی دانش آموزان دبیرستان در آموزش عالی را بررسی کرده و از طرح طولی استفاده کرده است. نمونه ای از 535 نوجوان در ابتدا، میانه و پایان سال تحصیلی پایه ی 12 در این مطالعه شرکت کردند. مدل سازی منحنی پنهان شواهدی حاکی از افزایش متوسط رشدی را در تکالیف تصمیم گیری شغلی (حرفه ای) چون تمایل، کاوش، وضعیت تصمیم گیری و تعهد نشان داد. به طور کلی، منحنی های رشد با مدل های نظری همخوانی داشتند که در آن تمایل و کاوش کلی در ابتدای فرآیند تصمیم گیری شغلی (حرفه ای) مهم هستند در حالی که کاوش عمقی و وضعیت تصمیم گیری بعداً مهم تلقی می شوند. علاوه بر این، نتایج تغییر پذیری قابل ملاحظه ای را بین نوجوانان در سطوح اولیه تکالیف تصمی گیری شغلی خود و نرخ تغییر نشان داد. نهایتاً، رشد در تمایل به رشد در محیط و خود کاوشی مربوط می شد و رشد در کاوش محیطی مربوط به پیشرفت در تعهد و وضعیت تصمیم گیری مربوط می شد.
تحقيقات انجام شده نشان ميدهد كه حمايت خانواده هم بر باورهاي خودكارآمدي شغلي و هم تصميمگيري شغلي تأثيرگذار است. تحقيق حاضر به دنبال اثبات اين مدعا است كه خودكارآمدي جستجوي شغلي ميتواند به عنوان واسطه رابطه حمايت خانواده و ترديد شغلي عمل نمايد. اين تحقيق با استفاده از نمونهاي متشكل از 253 نوجوان ايتاليايي نشان داد كه در مورد نوجوانان پسري كه در يك مدرسه آمادگی برای دانشگاهي حضور مييابند، خودكارآمدي جستجوي شغلي تا حدودي به عنوان واسطه رابطه حمايت خانواده و ترديد شغلي عمل ميكند. برخلاف آنچه انتظار ميرفت، در مورد نوجوانان دختر، ارتباط مستقيمي بين حمايت خانواده و ترديد شغلي مشاهده نشد؛ با اين وجود، حمايت خانواده به طور مستقيم با خودكارآمدي جستجوي شغلي در ارتباط بود و ارتباط خودكارآمدي جستجوي شغلي با ترديد شغلي گزارش شد.
تحقیق حاضر به منظور مطالعه بلوغ کاری در بین دانش-آموزان مدارس عمومی (خصوصی) و دولتی صورت گرفته است. نمونه متراکمی از 500 دانش آموز دبیرستانی موضوع مطالعه حاظر بودند (250 مورد جنس مذکر و 250 مورد جنس مؤنث). پرسشنامه بلوغ کاری کریتس (CMI)، مقیاس خودانگاره (SCS)، آزمون انگیزه پیشرفت (ACMT) و مقیاس کنترل مکان هندسی لومپکین (LOC) در دانش آموزان به اجرا درآمد تا رابطه بین کار، بلوغ و خودانگاره، انگیزه پیشرفت و کنترل مکان هندسی مورد مطالعه قرار گیرد. در مقایسه ای که بین مدارس دولتی و خصوصی صورت گرفت، نتایج به روشنی نشان می دهند که دانش آموزان مدارس خصوصی دارای نگرش بلوغ کاری بالاتر (CMA)، توانش بلوغ کاری (CMC) و همچنین خودانگاره و انگیزه پیشرفت بالاتری هستند. نیز رابطۀ معناداری بین CMA و CMC، LOC درونی و ACMT در پسران مدارس خصوصی و بین CMA، ACMT و SCS دختران مدارس خصوصی بدست آمده است. در مقابل، رابطۀ معناداری هم بین CMA و کنترل بیرونی مکان هندسی، انگیزه پیشرفت و خودانگاره در مورد پسران مدارس دولتی و بین CMC و انگیزه پیشرفت در مورد دختران مدارس دولتی بدست آمده است.
استراتژي هاي تصميم گيري به طور سنتي يا به عنوان خصوصيات رفتاري / توصيفي يا به عنوان خصوصيات هنجاري / پيشنهادي طبقه بندي مي شود. مدافعان نمونه هاي تصميم گيري هنجاري / پيشنهادي شيوه ايي را براي تصميم گيري توسعه مي دهند، در حالي كه مدافعان نمونه هاي رفتاري توصيفي به دنبال انتخابي است كه با مجموعه اندكي از نيازها نسبت به يك مجموعه كامل روبرو مي شود. اين مطالعه مدل منافع مورد نظر (هنجاري/ پيشنهادي) و جنبه هاي مدل حذف تصميم گيري شغلي را مقايسه مي كند. هر دو مدل ها با موقعيت انتخاب مدل آزاد مقايسه مي شوند كه استراتژي تصميم گيري شغلي به طور روشن با روش تجربي تحميل نمي شود. سه استراتژي تصميم گيري وجود و مورد مقايسه قرار مي گيرد كه عبارتند از: كيفيت انتخاب ها، نوع شغل هاي انتخابي و رضايت بعد از تصميم گيري. دانشجويان N= 101 پرسشنامه ارزش كاري را تكميل كردند و در فعاليت هايي شركت كردند كه سه نمونه تصميم گيري در آن جا انجام مي شد. اين نتايج مي گويد كه استفاده از مدل منافع مورد نظر بهترين كيفيت را براي تصميم گيري درباره اين موضوعات ايجاد مي كند.