اعتبارسنجی تئوری هولاند معمولا روی اعتبار ساختاری مدل ريازک تمرکز دارند. اين مطالعه نه تنها اعتبار ساختاری بلکه هم ارزی مفهومی ريازک و اعتبار وابسته به معيار تئوری هولاند را درمورد دانشجويان از گروه نژادی بزرگی در ايالات متحده (آمريکاييهای سفيد پوست) و سنگاپور (چينی ها) بررسی کرد. ارزشها برای بررسی اعتبار همگرا-تفکيک کننده[2] و هم ارزی معنايي[3] ريازک استفاده شدند. نتايج، اعتبار ساختاری و وابسته به معيار مشابهی در تمام نمونه ها نشان می دهند، اگرچه ارقام بطورکلی کمتر از مقادير بدست آمده در مطالعات قبلی بودند. ارزشها ارتباط ضعيفی با انواع رغبت داشتند. چندين شواهد از اعتبار همگرايی ضعيف برای انواع I، S و E بدست آمد. آزمونهای بکار رفته روی اين سه نوع نشان داد که هم ارزی معنايی برای نوعهای E و S وجود داشت و نيز امکان تعدادی معنای فرهنگی خاص[4] منتسب به نوع I وجود داشت. معانی و پيامدهای بدست آمده برای تحقيقات آينده مورد بحث قرار گرفتند.
این مطالعه فرآیند انتخاب موضوع تحصیلی دانش آموزان دبیرستان در آموزش عالی را بررسی کرده و از طرح طولی استفاده کرده است. نمونه ای از 535 نوجوان در ابتدا، میانه و پایان سال تحصیلی پایه ی 12 در این مطالعه شرکت کردند. مدل سازی منحنی پنهان شواهدی حاکی از افزایش متوسط رشدی را در تکالیف تصمیم گیری شغلی (حرفه ای) چون تمایل، کاوش، وضعیت تصمیم گیری و تعهد نشان داد. به طور کلی، منحنی های رشد با مدل های نظری همخوانی داشتند که در آن تمایل و کاوش کلی در ابتدای فرآیند تصمیم گیری شغلی (حرفه ای) مهم هستند در حالی که کاوش عمقی و وضعیت تصمیم گیری بعداً مهم تلقی می شوند. علاوه بر این، نتایج تغییر پذیری قابل ملاحظه ای را بین نوجوانان در سطوح اولیه تکالیف تصمی گیری شغلی خود و نرخ تغییر نشان داد. نهایتاً، رشد در تمایل به رشد در محیط و خود کاوشی مربوط می شد و رشد در کاوش محیطی مربوط به پیشرفت در تعهد و وضعیت تصمیم گیری مربوط می شد.
هدف اصلی این مطالعه بررسی ابعاد تردید شغلی در میان نمونه ای از دانش آموزان دبیرستانی در یونان (N=848) و طبقه بندی دانشآموزان این نمونه بر طبق وضعیت تصمیم گیری شغلی در آنها می باشد. هدف دیگر، بررسی رابطه بین گروه های مختلف تصمیم گیری شغلی و خودكارآنوری تعمیم یافته، راهكارهای هماهنگی و علایق شغلی می باشد. نتایج نشان می دهند كه چهار عامل به تردید شغلی كمك می كنند: عدم حضور ساختار، نیاز به هدایت شغلی، پراكندگی علایق و تضاد شخصی. روش خوشه بندی نشان می دهد كه دانش آموزان نمونه می توانند در سه گروه تردید شغلی طبقه بندی شوند: فاقد تردید، امكان كاوش، و فاقد تردید. این گروه ها در تمام چهار عامل تردید شغلی، خودكارآمدی تعمیم یافته، راهكارهای هماهنگی و علایق شغلی از هم متفاوتند. نتایج در چارچوب مشاوره شغلی مورد بحث قرار گرفته اند.
تحقيقات انجام شده نشان ميدهد كه حمايت خانواده هم بر باورهاي خودكارآمدي شغلي و هم تصميمگيري شغلي تأثيرگذار است. تحقيق حاضر به دنبال اثبات اين مدعا است كه خودكارآمدي جستجوي شغلي ميتواند به عنوان واسطه رابطه حمايت خانواده و ترديد شغلي عمل نمايد. اين تحقيق با استفاده از نمونهاي متشكل از 253 نوجوان ايتاليايي نشان داد كه در مورد نوجوانان پسري كه در يك مدرسه آمادگی برای دانشگاهي حضور مييابند، خودكارآمدي جستجوي شغلي تا حدودي به عنوان واسطه رابطه حمايت خانواده و ترديد شغلي عمل ميكند. برخلاف آنچه انتظار ميرفت، در مورد نوجوانان دختر، ارتباط مستقيمي بين حمايت خانواده و ترديد شغلي مشاهده نشد؛ با اين وجود، حمايت خانواده به طور مستقيم با خودكارآمدي جستجوي شغلي در ارتباط بود و ارتباط خودكارآمدي جستجوي شغلي با ترديد شغلي گزارش شد.
تحقیق حاضر به منظور مطالعه بلوغ کاری در بین دانش-آموزان مدارس عمومی (خصوصی) و دولتی صورت گرفته است. نمونه متراکمی از 500 دانش آموز دبیرستانی موضوع مطالعه حاظر بودند (250 مورد جنس مذکر و 250 مورد جنس مؤنث). پرسشنامه بلوغ کاری کریتس (CMI)، مقیاس خودانگاره (SCS)، آزمون انگیزه پیشرفت (ACMT) و مقیاس کنترل مکان هندسی لومپکین (LOC) در دانش آموزان به اجرا درآمد تا رابطه بین کار، بلوغ و خودانگاره، انگیزه پیشرفت و کنترل مکان هندسی مورد مطالعه قرار گیرد. در مقایسه ای که بین مدارس دولتی و خصوصی صورت گرفت، نتایج به روشنی نشان می دهند که دانش آموزان مدارس خصوصی دارای نگرش بلوغ کاری بالاتر (CMA)، توانش بلوغ کاری (CMC) و همچنین خودانگاره و انگیزه پیشرفت بالاتری هستند. نیز رابطۀ معناداری بین CMA و CMC، LOC درونی و ACMT در پسران مدارس خصوصی و بین CMA، ACMT و SCS دختران مدارس خصوصی بدست آمده است. در مقابل، رابطۀ معناداری هم بین CMA و کنترل بیرونی مکان هندسی، انگیزه پیشرفت و خودانگاره در مورد پسران مدارس دولتی و بین CMC و انگیزه پیشرفت در مورد دختران مدارس دولتی بدست آمده است.
تصمیمگیری برای آینده شغلی، جنبه مهمی از زندگی است. در یك مقطع زمانی، فرد باید تصمیم بگیرد متقاضی چه شغلی شود یا این كه آیا برای یك تخصص خاص، آموزش لازم را ببیند یا خیر. بسیاری از افراد در هنگام اتخاذ چنین تصمیماتی با مشكل مواجه میشوند. با این وجود، ابزارهای چندبُعدی برای ارزیابی تردید در راهنمایی چنین افرادی مورد نیازند، زیرا به نظر میرسد كه پدیده تردید، چندبُعدی است و تنها به نیاز به اطلاعات شغلی محدود نمیشود. تحقیق حاضر یك ابزار چندبُعدی 98 آیتمی از 6 عامل تردید شغلی را مورد بررسی قرار داد. بر اساس دادههای به دست آمده از 539 دانشجوی كالج، نمرات مقیاس در «پرسشنامه تشخیصی ارزیابی شغلی» (CADI) دارای ضریب آلفایی از 81/0 تا 93/0 (89/0=M) بودند. نتایج تحلیل عاملی و اعتبار همگرایی هر دو مؤید این نتیجه بودند كه نمرات CASI از اعتبار لازم برخوردارند.
این مطالعات روایی و اعتبار ارزیابی نسبيت و از نظر تصمیمگیری شغل سنجشي براي روش اختصاصي فردی در مورد تصمیمگیری شغلی را میسنجد. تحلیل عاملی (AACDM) : ساختار سه عامل هماهنگ با نظریه نسبیت را تایید میکند. حمایتهای روان سنجی اضافی (AACDM)شامل برآوردهای همسانی درونی کافی و روایی آزمون- باز آزمون و مدارک ساختار سنجش، اعتبار ملاکی و اعتبار توسعهای میباشد. پیشنهادات توسعه ای – تکاملی (AACDM) و توصیههای استفاده از این روش در مشاوره شغلی و تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است.
استراتژي هاي تصميم گيري به طور سنتي يا به عنوان خصوصيات رفتاري / توصيفي يا به عنوان خصوصيات هنجاري / پيشنهادي طبقه بندي مي شود. مدافعان نمونه هاي تصميم گيري هنجاري / پيشنهادي شيوه ايي را براي تصميم گيري توسعه مي دهند، در حالي كه مدافعان نمونه هاي رفتاري توصيفي به دنبال انتخابي است كه با مجموعه اندكي از نيازها نسبت به يك مجموعه كامل روبرو مي شود. اين مطالعه مدل منافع مورد نظر (هنجاري/ پيشنهادي) و جنبه هاي مدل حذف تصميم گيري شغلي را مقايسه مي كند. هر دو مدل ها با موقعيت انتخاب مدل آزاد مقايسه مي شوند كه استراتژي تصميم گيري شغلي به طور روشن با روش تجربي تحميل نمي شود. سه استراتژي تصميم گيري وجود و مورد مقايسه قرار مي گيرد كه عبارتند از: كيفيت انتخاب ها، نوع شغل هاي انتخابي و رضايت بعد از تصميم گيري. دانشجويان N= 101 پرسشنامه ارزش كاري را تكميل كردند و در فعاليت هايي شركت كردند كه سه نمونه تصميم گيري در آن جا انجام مي شد. اين نتايج مي گويد كه استفاده از مدل منافع مورد نظر بهترين كيفيت را براي تصميم گيري درباره اين موضوعات ايجاد مي كند.