تماس با شماره تلفن
09050942046
با پایان سه ماه تعطیلات تابستانی فرزندانمان دوباره راهی مدرسههایشان شدند. اول مهر که میشود و میخواهیم بچهها را راهی مدرسه کنیم یاد دوران نوستالوژیک تحصیل خودمان میافتیم. احتمالا شما هم وقتی با وجود آنکه دلتنگ آن ایام میشوید، اما خیلی دوست ندارید زمان به عقب برگردد و دوباره پشت نیمکتها بنشینید.
همه ما بیرودربایستی یاد سختیهای آن دوران میافتیم. گاهی در ذهن خود آن دوران را با دوران مدرسه رفتن کودکان امروز مقایسه میکنیم و میگوییم الان همه چیز فرق کرده! درس زمان ما کجا و درس خواندن دهه هشتادیها کجا؟ اما اگر به دقت نگاه کنیم متوجه میشویم تغییرات مد نظر ما در ظاهر اتفاق افتاده. محتوا خیلی عوض نشده، چون همان نگاهی که روزگاری خانوادهها درباره درس و مشق ما داشتند را داریم.
امیر محمود حریرچی جامعه شناس در گفتگو با فرارو خلاءهای نظام آموزشی ایران را برشمرد و گفت : نظام آموزشی فعلی ایران بیهدف است. آموزش و پرورش با هماند. هدف از آموزش، پرورش است اما نظام آموزشی ما چیزی که به دنبالش نیست پرورش است. این نظام آموزشی بیهدف حرکت میکند و معلوم نیست میخواهد چه نسلی تربیت کند. کودکان ما یا کودک کارند یا کودک کارنامه.
او ادامه میدهد: در این نظام آموزشی فقط یک مشت محفوظات به خورد بچهها میدهیم. آموزش ما کالایی شده است. کودکان یا کودک کارند یا کودک کارنامه. در این دو تا خلاصه شده است. ما چهار میلیون کودک واجبالتعلیم داریم که به خاطر فقر از مدرسه رفتن محرومند. آنها انگیزهای برای تحصیل ندارند. در گروه مقابل هم خانوادهها تمام کودکی و نوجوانی فرزندان را به خاطر نمره و کارنامه هدر میدهند.
مگر قرار است فرزندان نهایتا از کجا سردربیاورند؟ نهایتا قرار است به دانشگاهی بروند که آن هم کالایی شده است. در کشور ما نزدیک 10میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار وجود دارد. 100هزار نفرPhDدارند، اما شغل ندارند. این نشان میدهد که ما بیهدفیم. در دانشگاهها را باز کرده ایم و در سربچهها مدرک گرایی انداخته ایم.
از کودکی برایشان کلاس تقویتی، کلاس زبان و … میگذاریم وخانوادهها مسئولیتی در برابر فرزندانشان حس نمیکنند. این کارشناس آموزش با اشاره به کلمه “غیرانتفاعی” که در بعضی موسسات آموزشی از جمله مدارس یا دانشگاهها درج میشود میگوید: این کلمه جوک است. به جز حوزه آموزش این کلمه در کجا به کار میرود؟ نظام آموزشی ما همینگونه بیهدف حرکت میکند.
خانوادهها هم به این متکی شده اند که فرزندانشان هرچیزی که قرار است یاد بگیرند را در نظام آموزشی بیاموزند.
آنها مسئولیتی در قبال فرزندان حس نمیکنند. در این میان طبقات متوسط و بالا فرزندان شان را در مدارس غیرانتفاعی ثبت نام میکنند و امکاناتی مثل سرویس رفت و برگشت در اختیارشان قرار میدهند.
این وضعیت به گونهای شده است که جوانان و نوجوانان ما در رابطه با آنچه آموخته اند اعتماد به نفس ندارند. به جای آنکه برای فرزندانمان کاری کنیم برای آنها راه مدرک گرایی را باز کردیم.
این جامعه شناس معتقد است: ما، چون در این کشور نتوانستیم کاری برای فرزندانمان انجام دهیم، مدرک گرایی را ترویج کردیم. نتوانستیم برای آنها انگیزههای زندگی با کیفیت ایجاد کنیم و فرصتهای برابری فراهم کنیم، راه آموزش عالی و مدرک گرایی را باز کرده ایم. به این صورت است در همه جا مدرک مهمتر از مهارت شده است.
فرزندان ما مهارتی کسب نمیکنند. مثلا به نمایندگان مجلس نگاه کنید افتخارشان این است که برای آنها از عنوان دکتر استفاده شود. خب که چی؟ فکر نمیکنید که این “دکتر” بار معنایی دارد. وقتی شما به من دکتر خطاب میکنید من در حوزه بیان باری بر دوش خود احساس میکنم ، وای به حال کسی که در حوزه مدیریت کشورهم باشد.حریرچی ادامه میدهد: مسئولین دنبال این هستند که دکترا بگیرند. نمایندگان مجلس نباید کمتر از فوق لیسانس داشته باشند با این کارها روحیه مدرک گرایی را ترویج و نظام آموزشی را به یک کالا تبدیل کردیم. همه فکر میکنند با مدرک میتوانند یک پرستیژ اجتماعی کسب کنند.
در حالی که اعتماد به نفس و مهارت است که پرستیژ اجتماعی میآورد. چون فرصتهای برابر که آنها بتوانند با تلاش، زندگی خوبی داشته باشند فراهم نکرده ایم .در آموزش عالی را به اشکال مختلف باز کردیم بطوری که بالاترین تعداد تحصیل کرده و مرکز آموزش عالی را داریم .
این کارشناس آموزش میگوید: ایران نسبت به جمعیت خود بالاترین تعداد تحصیل کردهها را در دنیا دارد. ایران 83 یا82میلیون نفر جمعیت دارد. ما در چنین مملکتی 20میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی داریم. ایران با دو هزار و 700-800 موسسه بالاترین تعداد مرکز آموزش عالی در جهان را دارد. در صورتی که کشورهای پیشرفته نسبت به جمعیتشان این آمار را ندارند. ژاپن 500مرکز آموزش عالی دارد که این 500مرکز آموزشی هم آموزش میدهند و هم مهارت میآموزند. ما چه مهارتی یاد بچهها میدهیم؟ بماند که وقتی وارد دانشگاه میشوند، آرمانهای آنها را هم نادیده میگیریم و مشخص نیست بچهها باید چه چیزی را آموزش ببینند.
حریرچی ادامه میدهد: ما اصلا به توسعه فکر نکرده ایم. مسئولین معنی توسعه همه جانبه را نمیفهند. ما توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داریم و باید ابعاد توسعه مشخص شود. طبق برنامه چشم انداز 1404ایران باید در مقایسه با همه کشورهای منطقه در قله همه حوزهها قرار بگیرد. اما الان کجای کار هستیم؟ تا 1404، هفت سال مانده است.
ما به اسناد بالادستی توجه نکرده ایم. برای مردم چیزی به اسم حق وجود دارد که یکی از آنها حق آموزش است. در قانون اساسی بر این حق تاکید شده است. فارغ از اینکه این حق باید رایگان باشد یا نه مشخص نیست فرد باید دقیقا چه چیز را آموزش ببیند. بچهها برای آنکه بتوانند وارد جامعه شوند باید فرصتهای برابری داشته باشند که بتوانند با تلاش خود زندگی بهتری به دست آورند. قرن21است.
او در پاسخ به اینکه گسترش ارتباطات و اطلاعات چه تاثیری بر بینشهای مرتبط با آموزش داشته میگوید: خیلی امیدوار نیستم که خانوادهها آگاهی لازم را پیدا کرده باشند. بچهها امروز تحقیر میشوند. هنوز دانشگاه نرفته اند، نمره و ادامه تحصیلات ملاک است و خانوادهها این ملاکها را به خورد بچهها میدهند. این در حالی است که ما در قرن بیست و یک که قرن ارتباطات نام گرفته زندگی میکنیم. شبکههای مجازی به افراد و خانوادهها اطلاع میدهد که با بچهها این گونه رفتار کنید.
اما شبکههای مجازی فرصت گفتگو نمیدهند در حالی که ما باید بتوانیم بحث کنیم. ارتباطاتی که از طریق شبکههای مجازی ایجاد میشود ،شرایطی را ایجاد کرده است که از طریق آن یاد گرفته ایم خودمان را به گونه دیگری زیباتر، بهتر و روشنفکر نشان دهیم.
این جامعه شناس در ادامه میگوید: بخشی از شبکههای مجازی هم اطلاعات خوبی در اختیار خانوادهها قرار میدهند، اما خانوادهها به آن عمل نمیکنند.
بچههای ما اتفاقا از طریق شبکههای مجازی به سایتهای نامرتبط متصلند. خانواده هم خودش را راحت کرده است.
از همان چهار پنج سالگی یک تبلت یا گوشی هوشمند به کودک میدهد و او را به حال خود رها میکنند. فرزند هم از این طرق خشونت و مسائل غیراخلاقی را یاد میگیرد. به نظر من شبکههای مجازی نتوانسته به ما کمکی کند.
این کارشناس آموزش در پایان میگوید: جامعه ما به اندازهای که بر رویIQتاکید دارد بر EQیا هوش هیجانی تاکید نمیکند. در حالی که دنیای امروز دنیای هوش هیجانی است. هوش هیجانی یعنی اینکه شما چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکنید. این را باید کجا یاد بگیرید.
برای کسب اطلاعات بيشتر درباره مشکلات دانش آموزان کارنامه ای با مشاوران فرهيختگان جوان تماس حاصل نماييد.
شماره تماس از طريق تلفن های ثابت (بدون پيش شماره) :
تماس از استان تهران 9092305329
تماس از ساير استان ها 9099071029
تماس با شماره تلفن
09050942046